النا ی من سسسسسسسسسسسسسلام ، الهی خوب باشی مامانی، دیشب نمیدونم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟اما خیلی بیتابی کردی ،فکر کنم دل درد بودی تا 5 صبح بیدار بودیم من و تو و گاهی هم بابایی طلفکی کلی اذیت شد صبح زود هم رفت کلاس .راستش وقتی جیغ میکشیدی یک بار دعوات کردم تو ساکت شدی و لب چیدی صبح خواب دیدم از بالای میز پرت شدی پایین و از شدت ترس شکه شده بودی و نفست بالا نمیومد مدام داد میزدم نفسم گریه کن مامانی جیغ بزن تا آروم بشی، خلاصه کلی هول کرده بودم از خواب که پریدم دیدم نفسم کنارم آروم خوابیده، بوست کردم گفتم دیگه هیچ وقت دعوات نمیکنم عععععععععععععععععزیزکم.